ستاره تکرارنشدنی سینمای ایران از نظر محمدحسین مهدویان | واکنش جالب آناهیتا درگاهی به کوتاهی نقشش در فیلم مرد بازنده
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۲۷۳۱۹۶
به گزارش همشهریآنلاین به نقل از ایرنا، محمدحسین مهدویان کارگردان مرد بازنده، امیر بنان و کامران حجازی تهیهکنندگان این فیلم، جواد عزتی، رعنا آزادیور، شبنم قربانی، مهدی زمینپرداز، آناهیتا درگاهی، بابک کریمی، مجید نوروزی، سجاد بابایی (بازیگر)، سجاد پهلوانزاده (تدوینگر)، هادی بهروز (مدیر فیلمبرداری) و بابک کریمی طاری (طراح صحنه) از جمله عوامل فیلم مرد بازنده بودند که در این نشست حضور داشتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ابتدا مهدویان درخصوص اینکه شخصیتهای مرد بازنده ما به ازای در جامعه دارند یا خیر، گفت: من این را قبول ندارم که اغلب قهرمانان معترض افراطی هستند. ما براساس شخصیتهای واقعی فیلم نساختهایم و همگی آدمهای داستان هستند و حتما از محیط اطراف الهام میگیریم.
وی ادامه داد: این فیلم کاملا ایرانی است و براساس محتوای فهم ایرانی ساخته شده است.
این کارگردان در خصوص موضوع فساد در سیستم اداری، بیان کرد: فیلم جهان محدودی دارد و قرار نیست توضیح بیشتری از وقایع داستان بدهیم. اینکه شخصیت رسول در ذهن شما چه چیزی شکل گرفته است براساس تصویرسازی ذهنتان است.
مهدویان اضافه کرد: اینکه بخواهیم قسمت دومی بسازیم را متصور نیستم.
کارگردان مرد بازنده با اشاره به چرایی انتخاب جواد عزتی، افزود: انتخاب جواد عزتی به این علت بود که او یک ستاره تکرارنشدنی است که هرکسی دوست دارد در فیلمش بازی کند و از اجرای هر نقشی برمیآید. علاوه بر این با حضور او به ما خوش میگذرد و نقشش را خوب بازی میکند.
وی درباره بودجه ساخت فیلم نیز عنوان کرد: همه تلاشم را میکنم تا کارم آسیب نبیند و همه گروه تلاش میکنند تا چند پروژه هم زمان جلو برود و هر پروژهای که سر برسد گروهی بر سر کار هستند. پیشنهادات بسیار زیادی در فیلمسازی به من میشود که نمیتوانم روی آن کار کنم و وقتش را ندارم و من اگر وقت داشته باشم بیشتر از این فیلم میسازم اما در توانم نیست.
مهدویان درباره تداعی سریال «زخم کاری» در این اثر بیان کرد: پتانسیل آن را داریم که تغییرات لازم را ایجاد کنیم. آزادیور و عزتی شخصیتهای متفاوتی در این فیلم دارند و این حتی در صحنههای رو در رو نیز قابل رویت است.
کارگردان مرد بازنده در پاسخ به این سوال که آیا فیلم با جامعه مطابقت دارد یا خیر، گفت: این سوال را باید مخاطب پاسخ بدهد و با فیلم ارتباط برقرار کند. اینکه چقدر با شرایط جامعه همگون است را به تماشاچی واگذار میکنم. از نویسندگان فیلم سپاسگزارم چون چند بار فیلمنامه را با تغییرات مواجه کردهایم.
او درخصوص مونتاژ فیلم، گفت: خلاقانهترین مونتاژ را در هفت فیلم گذشته داشتم.
مهدویان درباره شکلگیری داستان فیلم، بیان کرد: فضای فیلمهایی مانند «ایستاده در غبار» را دوست داشتم و همیشه در این سالها این علاقهمندی در ما وجود داشت و بعد از «درخت گردو» به پروژههای مختلفی فکر کردیم و ایده حسین امینی به «مرد بازنده» تبدیل شد تا به قهرمانی بپردازیم که گرفتار پروندهای میشود.
وی ادامه داد: تصمیم بر این بود که بعد از «درخت گردو» این فیلم را بسازیم اما کشور درگیر کرونا شد اما فرصت مناسبی بود تا روی فیلمنامه «مرد بازنده» بیشتر کار کنیم. میخواستیم در سال ۱۳۹۹ فیلم را کار کنیم اما در نهایت درگیر سریال «زخم کاری» شدیم و هر از گاهی فیلمنامه «مرد بازنده» را تکمیل میکردیم. در میانه راه هم حجازی به تیم اضافه شد و فیلم را ساختیم.
در ادامه جواد عزتی بازیگر فیلم درباره نقش خود، بیان کرد: امیدوارم هر فیلمی بازی میکنم نقش درستی داشته باشم.
بازیگر سریال زخم کاری با بیان اینکه هر نقشی برای خودش چالش دارد، عنوان کرد: اینکه کاراکتری در سن و سال خودش بازی نکند نقش را سختتر میکند و طبیعتا از این منظر نقش سختی بود. از نظر شخصیت پردازی، مهدویان این فیلم را دو سالی در ذهنش پروراند و وقتی این نقش به من پیشنهاد شد، غافلگیر شدم؛ چون بارها درباره این فیلمنامه با او حرف زده بودم بدون اینکه به او بگویم از این نقش خوشم میآید.
وی اضافه کرد: استانداردها به خوبی رعایت شد و کاراکتر به قدری پخته شده بود که نصف راه را رفته بودیم. باعث خوشحالی بود که با شخصیت فیلم آشنا بودم. این فیلم یکی از بهترین فیلمهای مهدویان بود.
آناهیتا درگاهی بازیگر فیلم هم درباره کوتاهی نقش خود در این فیلم، بیان کرد: نقش بار خوبی داشت و تا انتهای فیلم هرکس فکر میکرد شاید کاراکتر من قاتل باشد و این رمزآلود بودن نقش را میپسندم و از کار خوشحالم.
درگاهی، با ابراز خوشحالی از ایفای نقش در این فیلم، گفت: خوشحالم که با مهدویان همکاری کردهام و این همکاری برایم تجربه شیرینی بود و بازی کردن در کنار عزتی خوب بود، او پارتنر عالی است و سکانس پارکینگ را بسیار میپسندم و برایم جذابیت داشت.
رعنا آزادیور هم ضمن بیان اینکه حضور در این فیلم، برای من تجربه شیرینی بود، بیان کرد: از کار در کنار مهدویان لذت میبرم.
مجید نوروزی دیگر بازیگر اثر هم توضیح داد: من از «ایستاده در غبار» سینمای مهدویان را شناختم و همیشه دوست داشتم با مهدویان کار کنم. امیدوارم خروجی کار برای عوامل و تماشاگران مثبت باشد.
کامران حجازی تهیهکننده دیگر این اثر هم عنوان کرد: من فکر میکنم پنج یا شش پروژه با این تیم کار کردهایم که منتهی به همکاری ما در فیلم «مرد بازنده» شد.
تهیه کننده این فیلم عنوان کرد: فرصت خوبی است تا از همه کسانی که جلو و پشت دوربین زحمت کشیدهاند تشکر کنم. پایانبندی این کار تا ۵۰ روز طول کشید و این حاصل یک انسجام بود تا فیلم به جشنواره فیلم فجر برسد.
هادی بهروز، مدیر فیلمبرداری فیلم، افزود: امیدوارم از فیلم بازخوردهای خوبی بگیریم و مخاطب با آن ارتباط برقرار کند.
بابک کریمی طاری، طراح صحنه اثر، با بیان اینکه ۶۰ درصد لوکیشنها ساخته شده، گفت: به غیر از لوکیشنهای داخلی و خارجی سایر لوکیشنها فضاسازی شدند. این اثر تجربه اول من با مهدویان بود که از این بابت راضی هستم.
سجاد پهلوانزاده تدوینگر هم از کار با مهدویان توضیح داد: در طول فیلمبرداری مدام با مهدویان در تماس بودیم اما او خودش تدوینگر درجه یکی است و تدوین فیلم هم مدیون مهدویان است. «ماجرای نیمروز» و «ایستاده در غبار» دو فیلمی هستند که بینهایت دوستشان دارم. جواد عزتی در این فیلم بینظیر بازی کرده است.
بابک کریمی هم عنوان کرد: این کار تجربه خوبی برای من بود و همکاری با مهدویان برای من شیرین بود. او تسلط بالایی روی حس تصویر دارد. دوست داشتم با عزتی همکاری داشته باشم. ۹ سال پیش در تئاتری حضور داشتم و میخواستم بدانم بازیگر اصلی تئاتر کجا هست که بعد با جواد عزتی آشنا شدم. گریم عزتی روزانه پنج ساعت طول میکشید. بازیگری تنها ردکارپت و دوربین نیست و این سختیها را هم باید دید.
مهدی زمینپرداز هم ادامه داد: دوست داشتم در تیم مهدویان باشد. کار کردن با مهدویان برای من لذتبخش بود و حتی با نقشهای کوتاه هم اشخاص دیده میشوند. از او بابت اعتمادش سپاسگزارم.
در پایان شبنم قربانی دیگر بازیگر فیلم، افزود: من هم در مورد کار کردن با مهدویان باید بگویم که کار با او شانس بزرگی بود. او کارگردانی است که کارش را بلد است و از من بازی گرفت خیلی وقت بود کسی به درستی از من بازی نگرفته بود.
کد خبر 654098 برچسبها جشنواره فيلم فجر بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: جشنواره فيلم فجر بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای ایران بابک کریمی مرد بازنده دوست داشتم جواد عزتی برای من
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۲۷۳۱۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سینما به روایت «آپاراتچی»
ایسنا/اصفهان «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل، مردی جوان و ساده است که سواد نوشتن ندارد، اما شور دارد و عاشق سینماست.
فیلم «آپاراتچی» ساختۀ قربانعلی طاهرفر، یکی از فیلمهای در حال اکران اصفهان است که گیشۀ سینمای ساحل نشان میدهد با استقبال اندکی مواجه شده است، من نیز این فیلم ۹۴دقیقهای را بهتنهایی در سالن عالیقاپو نگاه کردم و وضعیت سالن، یعنی صندلیهای خالی، این موضوع را تأیید میکرد. اما جای سؤال دارد که آیا تماشای «آپاراتچی»، محصول سال ۱۴۰۲ که در چهلودومین جشنوارۀ فیلم فجر به نمایش درآمد، وقت تلفکردن است؟!
اگر عاشق «سینما» باشید، «آپاراتچی» به یک بار دیدنش (و اگر عاشقتر باشید، به چند بار دیدنش!) میارزد؛ آن هم در مقایسه با بسیاری از فیلمهای پرهیاهو و با بازیگران دهانپرکن، اما بیکیفیت که طرفدار هم زیاد دارند. «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل است که عاشق سینماست و برای ساختن فیلمی بلند و سینمایی حاضر است هر کاری بکند. او وقتی دیگران معنی کارهایش را نمیفهمند به آنها میگوید، تا حالا عاشق شدی؟! من عاشق سینما هستم!
اتفاقات این اثر که در جشنوارۀ فجر سال گذشته به دریافت جایزۀ ویژۀ داوران برای «نگاه نو» موفق شد، در روزگار نزدیک به پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ و سالهای نخست جنگ ایران و عراق بازمیگردد. جلیل نقاش ساختمان است که روی بوم هم هنرش را به رخ میکشد و مخصوصاً پرتره شهدای عزیزمان را در جنگ ایران و عراق تصویر میکند و به دل خانوادههایشان تسلایی کوچک میبخشد. همین جلیل که عشق بیوحدومرزی به سینما دارد و همواره خود را در جشنوارههای فیلم تصور میکند که جوایزی نفیس به دستش میدهند، قصد دارد فیلمی بلند و زندگینامهای بسازد.
فیلم جلیل دربارۀ شخصیتی به اسم نوری است. نوری در فیلم قاضی سختگیری معرفی میشود. همه مردم از جمله جلیل و همسر و پدر پیرش که در یک خانه زندگی میکنند، بدگویی از این قاضی به روزمرهشان تبدیل شده است. همه معتقدند که نوری دارد جان جوانان وطن را با قضاوتهای نادرستش پایمال میکند. اما در همان ابتدای فیلم، وضعیت نوری دستکم در چشم برخی از مردم، از جمله همین جلیل داستان، دگرگون میشود. و وقتی نوری یعنی قاضی بدنام به دنبال اتفاقاتی شهید میشود، تصمیم میگیرد فیلمی از او بسازد و نامش هم بگذارد: «نوری در تاریکی».
اما فیلمساختن در زمانۀ جلیل آسان نیست. پدرش با او مخالفت جدی دارد و سینما را هنری تهی میداند که یک مشت آدم فاسد و بیدین دور هم جمع میشوند تا بقیۀ مردم را هم با ساختههایشان بیبندوبار کنند! همین نگاه پدر جلیل، طنز تلخی را به اثر بخشیده است. از طرفی، جلیل را وزارت ارشاد وقت جدی نمیگیرد و حاضر به حمایت از او نیست.
فیلم هیچ حامی معنوی و پشتیبان مادی ندارد. خانواده شهید نوری هم با مخالفتها یا خواستههای خود به نوعی دیگر مانعی بر سر راه فیلمسازی جلیل شیفته و خیالپرداز هستند. حالا در ادامه باید دید سرنوشت این فیلم به کجا ختم میشود و اگر روی پرده برود، محبوب مردم خواهد شد، چنانکه جلیل در رؤیا میبیند؟!
فیلمسازی در میانۀ انقلاب و جنگ
فیلم «آپاراتچی» در حد خود و تا جایی که توان گشودن بال و پر داشته است، داستان بغرنج سینمای ما و البته شیرینیهای آن و شوریدگیهای آدمهایش را بازتاب میدهد. سینمای کشورمان از ۱۳۵۷ شمسی بهبعد که هنرمندانی نامدار در آن افتخار آفریدند و از این قاب رنگی و اسرارآمیز ما را به جهانیان نشان دادند یا هرکس دیگری که به توان و سلیقه خود آثاری در آن تولید کرده است، آغازش داستانی پیچیده دارد.
سینمای ایران بعد از ۱۳۵۷ شمسی، در میانۀ انقلاب و جنگی زودهنگام پا گرفت و همواره موانع پرشماری از جنبههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بر سر راهش بود. اما سینما زنده ماند، گاهی نیمهجان شد و گاهی جان تازه گرفت، اما هرچه بود و نبود به پیش رفت و نشان داد که این دنیای شگفتانگیز و پرقدرت شاید سر خم کند و در برخی سالیان منزوی شود، اما از میان نمیرود. سینمای ایران همواره عاشقان خودش را داشته است که برای سربلندی این گوشه پهناور از هنر معاصر ایرانزمین کوشیدهاند.
به جز اینکه به «آپارتچی» میتوان نگاهی تاریخی داشت که در آن مقطع، خاص ایرانمان است، این فیلم به رابطۀ پویایی اقتصاد و هنر نیز نگاه خوبی دارد. جلیل و گروه کوچکش یک مانع جدی بر سر راه فیلمسازیشان دارند و آن هم نداشتن پول کافی و امکانات مادی بهدردبخور است.
این مسئلۀ جدی است. هیچ هنرمندی در هیچ کجای دنیا نمیتواند با شکم خالی و زندگیای که تمامش دغدغه نان باشد، هنری ماندگار به جهان تقدیم کند. گامبرداشتن در چنین مسیری ازجانگذشتگیها میخواهد. اگر در تاریخ هنر درنگ کنیم، آثار پراعجازی که هنوز ماندگارند و ما را انگشتبهدهان میکنند، یا هنرمندش از خانوادهای ثروتمند برخاسته یا نهاد دولتی یا غیردولتی، آن هنرمند را حمایت مالی کرده و دنیایی امن برایش فراهم ساخته است. مردی مثل جلیل که برای فیلمسازی و نمایش استعداد هنری خود به فروختن فرش دستباف همسرش محتاج است، فرشی که میتوانست زیرپای آن دو و پدر و بچههایشان باشد، چه سرنوشتی در سینما خواهد یافت؟
انتهای پیام